نرم نرمک میرسد اینک بهار...خوش به حال روزگار..!
ما داریم میریم مسافرت انشالله یک هفته دیگه می بینیمتون![]()
سال نو همگی مبارک و سرشار از خبرهای خوب و خوش و شاد....
سالی واقعا" به از این سالها![]()
![]()
![]()
ما داریم میریم مسافرت انشالله یک هفته دیگه می بینیمتون![]()
سال نو همگی مبارک و سرشار از خبرهای خوب و خوش و شاد....
سالی واقعا" به از این سالها![]()
![]()
![]()
به وبلاگهای دوستان در صف مهاجرت سر می زنم و به نظر می رسد که همه درنوعی انتظار مبهم و حالتی از تعلیق به سر می بریم و به این فکر می کنیم اگر همه چیز طبق پیش بینی ما جلو نرفت چه خواهد شد؟اگر نتوانم مهاجرت کنم چه می شود؟
چه موقع تکلیف من روشن می شود؟
چه موقع از این شرایط خلاص می شوم؟
سالها پیش دوستی کتابی به من داد با عنوان" ده فرمان برای حرمت به خویشتن" نوشته خانم "کاترین کاردینال" و ترجمه خانم "گیتی خوشدل" که حاوی اصولی برای بهتر زندگی کردن بود.یکی از مهمترین اصول آن این بود:
هر کجا که هستی، ضیافت آنجاست.
در توضیح این جمله نویسنده شرح داده بود که در هر شرایطی و هر موقعیتی یک سری عوامل برای احساس خوشحالی وجود دارد و باید همان شرایط را غنیمت دانست.
اینکه ما به یک سری دلایل تصمیم به مهاجرت گرفتیم به جای خود بسیار پسندیده، ولی آیا این موضوع باید باعث بی قراری و لذت نبردن از زندگی شود؟ اگر من نوعی نتوانم نکات خوب و مثبت شرایط فعلی را درک کنم و از آن لذت ببرم در هر جای دیگر دنیا هم همین حس با من خواهد بود. به قول دوستی ما خودمان را همه جا با خود می بریم. این روزها از طعم نان بربری و سنگک لذت بیشتری می برم.مادرم را با عشق بیشتری می بوسم.وقت شنیدن یک شعرفارسی دلم غنج می زند.از حضور در جمعهای فامیلی حظ بیشتری می برم... .
هر زمان به این فکر می کنم که چه می شود یادم به این می افتد که فرماندهان موفق و پیروز همیشه برای جنگهای خود دو یا سه نقشه دارند:
نقشه آ، نقشه ب، نقشه ث ...
این موضوع به آنها کمک می کند که در صورت به نتیجه نرسیدن نقش ایده آل، بدون فوت وقت نقشه بعدی را جایگزین کنند.
نقشه اول همه ما رفتن به سرزمینی دیگر است.همه در این راه تلاش می کنیم و در این روزهای انتظار با بالا بردن مهارتها،دانش زبان،پس انداز مالی ... به خود کمک می کنیم و از لحظه لحظه ها بهره می بریم.
اما در صورتی هم که این روال به نتیجه دلخواه نرسد ، همه ما در همین نقطه چیزهای زیادی برای خوشحال بودن خواهیم داشت.
پس:
تلاش می کنم،
شاد زندگی می کنم،
به خدا می سپرم تا بهترین تقدیرم را رقم زند.
منبع : وبلاگ زمزمه در تنهایی
اون موقع که کوچک بودم اسفندماه ها سرد و برفی بود، وقتی دیگه بخاریهای نفتی مون خاموش میشد و دیگه شبها با نگاه کردن به نقش و نگارهایی که روی سقف میساخت خوابم نمیبرد، وقتی امتحانهای ثلث دوم تموم میشد، توی اون شلوغی ها مامانم شروع میکرد به خونه تکونی، خونمون بزرگ بود و هفت تا اتاق داشت و واقعا" تمیز و مرتب کردنش برای شب عید یک ماه طول میکشید...اینه که از اوایل اسفند بوی خوب عید و نویی و تمیز کاری توی خونه ما می پیچید..
از ملحفه شستن ها، پرده عوض کردن ها، آماده کردن تخم مرغ رنگی ها، آماده کردن سبزی پلویی تازه برای خوردن سبزی پلو ماهی شب عید، عیدی های کوچولو با پول توی جیبی خریدن ها، لذت قایم کردن عیدی های کادو شده خواهر و برادرم تا لحظه سال تحویل(که البته بعد ها فهمیدم همیشه همونطور که من یواشکی کادوهای اونا رو که برای من خریده بودند دید زده بودم اونا هم همین کارو کرده بودند!
)، از همه اینا میشد عید رو احساس کرد و فهمید...
اسفند رو به خاطر همین خاطرات خوبش همیشه دوست داشتم... برعکس خیلی ها که از ترافیک و شلوغی این روزا مینالند، عاشق بازار تجریشم توی این روزا... عاشق خرید شب عید هر چند کوچیک هر چند بنجل.. به نطرم میاد واقعا" زمان تحویل سال نو چیزی در من متحول میشه، تکون میخورم، همیشه موقع تحویل سال با خدا نیایش میکنم و ازش میخوام برام بهترین ها رو در نظر بگیره..یک جورایی با آرامش و توکل سال رو آغاز میکنم...خواسته هامو آرزوهامو بهش میگم و بعدش دیگه همه رو میسپرم به خودش...
اما...احتمال زیاد امسال سال آخره که عید رو کنار خانواده ام و اینجا در کشورم تحویل میکنم... باید خودمو برای گذاشتن این خاطرات در پشت در و امید به شروع یک زندگی جدید در جای دیگری از دنیا کاملا" آماده کنم...شاید نیایش امسالم کمی فرق بکنه... باید از خدا بخوام کمکم کنه از این مرحله تغییر به سلامت بگذرم... میدانم برای تنها چیز این مملکت که دلم واقعا" تنگ خواهد شد اسفندماه آن است...
عیدی من به شما هم این ۵ راز بزرگ برای شاد زیستن که جایی خواندم و خیلی لذت بردم:
۱- در "لحظه" زندگی کنید: افرادی که اینگونه نیستند به این نکته توجه ندارند که با تاسف خوردن بر گذشته و نگرانی برای آینده هرگز چیزی عوض نمیشود بلکه امروز و این لحظه را هم حیف و میل میکنند و چه بسا فردا باید غصه امروز را بخورند که چرا آنرا ضایع کردم! پس این لحظه را دریابید و از آن لذت ببرید
۲- به داشته های خود فکر کنید: طبع دنیا به کمی و نقص است. اول از همه باید این موضوع را باور کنیم که در این دنیا هیچ کس همه چیز را تمام و کمال ندارد. اگر به آنچه داریم فکر کنیم روحیه ای شاد خواهیم داشت.
۳- مقایسه نکنید: یکی از عواملی که بشدت باعث تحریک روحیه و تشدید افسردگی میشود مقایسه است. اگر پیوسته شرایط خود را با دیگران مقایسه کنید بزودی تبدیل به فردی عصبی، غمگین و بی انگیزه خواهید شد. پس دست از مقایسه بردارید!
۴-توقع نداشته باشید: راز شامانی و آرامش این دنیا، بی توقعی است. آنهایی که از هیچ کس انتظار و توقعی ندارند به کلید گنج شادمانی دست یافته اند. درست برعکس کسانی که بواسطه پر توقعی شان همیشه اوقات تلخی میکنند، همیشه از چند نفر دلخورند، با چند نفر قهرند و از یکی کینه به دل دارند.باید تمرین کنیم که از اطرافیان خود انتظار محبت، حمایت، تشکر و جبران نداشته باشیم. باید تمرین کنیم به دیگران محبت کنیم بدون اینکه توقع جبران داشته باشیم در این صورت خودمان آرام تر، شادتر و آسوده تر خواهیم بود.
۵- دیگران را شاد کنید: این عالم، عالم دقیقی است. ما بازتاب و انعکاس کارهای خود را میبینیم و هیچ عملی در هستی، گم نمیشود. اگر ما سعی مان بر این باشد که اطرافیان خود را شاد کنیم مطمئن باشید بازتاب آنرا دریافت میکنیم و کائنات به فرمان خداوند مهربان، اسباب شادی ما را فراهم میسازد و عالم به حمایت از ما برمیخیزد.
بیایید سال نو را با این تفکرات آغاز کنیم و اثرات آنها را در تمام طول سال بر زندگی خود ببینیم..
سال نو بر همه دوستان عزیز مبارک، سرشار از شادی، اتفاق های خوب و آرامش![]()
نمیدونم من نسبت به این مساله خیلی حساسم یا واقعا" این مورد بیداد میکنه..مخصوصا" توی محیط های کاری... یک نفر چقدر میتونه ضعیف باشه که پاشو بذاره روی سر فرد دیگه و بالا بره..بخواد با زیر سوال بردن بقیه، کار خودشو مهم جلوه بده... هیچ وقت دلیل این موضوع را نفهمیدم که چطور بعضی ها میتونند اینقدر پست و چاپلوس و خود شیرین باشند... بابا والله انسان بودن هم خوب چیزیه، اخلاقیات هم وجود دارند... دوستانی که در خارج از ایران هستید، آیا جماعت غیر ایرانی، محیط های کاری غیر ایرانی هم همین طوری هستند؟؟؟؟؟ امید داشته باشم که روزی "انسان" میبینم یا کلا" قیدش را بزنم؟؟
آخه آدم حسابی اگه توانایی، برای خودت باش، چرا دم من رو که سرم توی کار خودمه لگد میکنی؟؟؟
بد میبینی ها...!! !از ما گفتن بود!
تا الان شده غرق در تفکراتتون بشید و تصور کنید ...حس زیبا و دوست داشتنی و اتفاقی نداشتن ماشین بعد از اتمام کلاستون و پیشنهاد به همسر مهربان مبنی بر پیاده روی زیر بارون تا خونه٬شنیدن خاطرات شیرین و تلخ ده سال گذشته٬مرور شرایط سخت ابتدای زندگی٬و الان نیاز به آرامش بیشتر برای ادامه زندگی٬قربون صدقه رفتن ها و صد البته ذکر کدورت هایی که به مرور حل شده و از بین رفته اند٬عاشقانه هایی که اغلب اوقات برای شنیدنشون دلتون تنگه٬تا برسی به یه رستوران که دوستش داری شام بخوریو بعدش هم با کلی آرزوی دوست داشتنی برای آیندت برسی خونت در حالی که حسابی سردت شده٬ما دیشب این حس لطیفو لمس کردیم٬جای همه کسانی که با خوندن این انشا حسودیشون شد خیلی خیلی خالی
.
آقای همسر
همیشه عقیده داشتم انسان به امید زنده است واطمینان دارم تمامی دوستان هم به این نکته واقف اند.به نظرم امید لازمه انتظاره برای همین هم دوست دارم تمام دوستان در این شبکه مجازی با داشتن امید به انتظار مدیکالشون نشسته باشن.بنده و همسر خانومی با تمام وجودمون و از صمیم قلبمون برای تک تک دوستان آرزوی روزها و شب های روشن میکنیم و ان شا الله همه بتونیم به تمام رویاها و آرزوهای منطقی مان برسیم. خود من به شخصه دوست دارم موفقیت تمام دوستان رو شاهد باشم.
راستی ما وارد ماه نهم انتظار برای دریافت مدیکال شدیم.برامون دعا کنید
آقای همسر