توضیح
این پست را در جواب دوستانی نوشته ام که میپرسند کجا زندگی میکنم
یکی از دلایل من برای اینکه در این مورد حرفی نمیزنم این است که امکان دارد این موضوع در تصمیمات آینده شما تاثیر بگذارد و من نمیخواهم این اتفاق بیفتد.
فرض کنیم شما میخوای شهرتان را عوض کنید، وبلاگ منو میخونید و میبینید که من نوشته ام از شرایط این شهر راضی هستم و کارمو دوست دارم و زیر یکماه کار پیدا کردم و الی آخر. بعد جابه جا میشوید و میبینید اینطور که من گفته بودم نیست. کار پیدا کردن طول میکشه، از هوای اینجا راضی نیستید و ....
این تفاوت به این دلیل نیست که من دروغ گفته ام یا شما بدشانس بوده اید!
1- کار پیدا کردن ارتباط مستقیم به بازار کار رشته تحصیلی شما داره. به طور مثال، برای افرادی که کامپیوتر خوانده اند، "معمولا" همیشه و همه جا کار هست. چون تمام شرکتها به نیروی متخصص در کامپیوتر نیاز دارند. درحالیکه در اکثر رشته ها چنین نیست و افراد گاهی اوقات تا چندماه منتظر پیدا کردن کار هستند.
-2 اینکه من چایی را برای زندگی میپسندم، به معنای این نیست که شما هم میپسندید. امکان دارد یک نفر اونقدر سرمایی باشد که تحمل هوای سرد برایش غیر ممکن باشد یا بالعکس.
3- فکر میکنم بهترین کار برای افرادی که قصد تغییر شهر دارند، گوگل هست. به حرف هیچکس اعتماد نکنید. بگردید شهرهای مختلف را از نظرات متفاوت که مهمترین اون میتونه بازار کار رشته شما باشه بررسی کنید. زمانی که مطمئن شدید، برای جابجایی اقدام کنید. در عین حال وبلاگهای فارسی زبان متعددی هستند که با ذکر نام شهر خود، مینویسند. وگرنه نام بردن از یک شهر کار خاصی نیست و مطمئنم برای کسی هم مهم نیست که کی کجا زندگی میکنه. این را متوجهم. اما نگرانی از این موضوع اجازه نمیده تا در این مورد صحبتی بکنم.
در نهایت، همچنان از نظرات شما استقبال میکنم و منتظر کامنتهای شما عزیزان هستم بهتر است این ارتباط را به صورت یک ارتباط دوطرفه ادامه دهیم.
موفق باشید و سلامت
در مونترال کاناداییم..زمانی مثل بقیه در جستجوی تجربیات و حرفهای گفته و نگفته بودیم..دغدغه هایمان مانند شما بود..شما که این روزها قصد ترک خانه کرده اید..روایت ها و دلمشغولی هایمان در این وبلاگ به مانند دفتر خاطرات کودکی، محلی میشود تا بعدها با مرور آن لبخندی هر چند کمرنگ بر لبانمان بنشیند... با ما در این راه همراه باشید دوستان عزیز