اندر احوالات کبک...
مدتی بود که میخواستم این پست رو بذارم اما حقیقتا" فرصت نمیشد...
امروز فرصتی دست داد تا براتون از شرایط حال حاضر کبک و به ویژه مونترال بگم...که میدونم قطعا" بر روی خیلی از تصمیم گیری های شما نقش خیلی مهمی خواهد داشت...
اگر تونستید از راه عجیب و پر پیچ و خم کنونی مهاجرت به کبک عبور کنید و به سلامت به مونترال وارد بشید بدانید و آگاه باشید که کبک اوضاع خوبی در این روزها "از نظر بازار کاری" نداره... حتما" این جمله رو بارها شنیده اید که میگن مونترال بهشت دانشجویان و جهنم جویندگان کار هست..و این درسته... به ویژه با به قدرت رسیدن حزب جدید که به طرز مسخره و دیوانه واری سعی میکنه که اولویت اول رو به کبکی ها و فرانسه زبانان بده... یادمه قبلا" این شهر رو با یکی از شهرهای خودمون مقایسه کرده بودم... بحث حرف زدن به زبان فرانسه نیست...بحث فرانسه تبار بودن هست... به هر حال این یک واقعیتی هست که باید بهش توجه کرد...در حالیکه خیلی از کبکی ها هم با این روند سختگیرانه دولت بسیار مخالف هستند اما فعلا" که قدرت دست افرادی هست که مثل افراد کور جایی رو نمیبینند و فکر میکنند دنیا خلاصه شده در کبک و فرانسه...به قول یکی از همکاران کبکی ام که میگفت فرزند من اگه بخواد از کبک بره تنها جایی که میتونه انتخاب کنه فرانسه هست!
ما هم به زودی از مونترال میریم...به محل کارم اعلام کرده ام که دارم میرم و جالب اینجاست که همه با حسرت میگن خوش به حالت! ایکاش ما هم میتونستیم بکنیم از اینجا...
همه متفق القول میگن که هیچ جای کانادا به زیبایی مونترال نیست...اما ما برای زیبایی به این کشور نیومدیم...اومدیم با خیال راحت و حقوق خوب کار و زندگی کنیم...
توصیه ای که بهتون دارم اینه که از اونجا که به احتمال خیلی زیاد شما هم مجبور به نقل مکان خواهید شد از خریدن وسایل گران قیمت در ابتدای ورود پرهیز کنید... آگهی فروش وسایل من همگی در کی جی جی موفق آمیز بود اما یک ایرانی برای خرید وسایلی که در حد نو بودند مراجعه نکرد...
خوشبختانه وسایلی که من سال اول خریدم دانشجویی بودند (خوب دانشجو بودیم دیگه!) به همین دلیل الان با فروششون ضرر زیادی نکردم...اما وای به روز دوستانی که بخوان وسایل نوی گرون قیمتشون رو بفروشند...باید قید چندهزار دلار رو بزنند....
این تا الان...به امید خدا بعد از جابجایی در مورد شرایط استان جدید هم براتون مینویسم..
موفق باشید و شاد
در مونترال کاناداییم..زمانی مثل بقیه در جستجوی تجربیات و حرفهای گفته و نگفته بودیم..دغدغه هایمان مانند شما بود..شما که این روزها قصد ترک خانه کرده اید..روایت ها و دلمشغولی هایمان در این وبلاگ به مانند دفتر خاطرات کودکی، محلی میشود تا بعدها با مرور آن لبخندی هر چند کمرنگ بر لبانمان بنشیند... با ما در این راه همراه باشید دوستان عزیز