من آقای همسرم
بسیار خوشحالم که برای اولین بار دارم نکته ای مینویسم.شاید خیلی حرف ها برای نوشتن باشه انشاالله... در اولین فرصت باید از روزهای اینچنین نوشت.خواستم مقدمه ای باشه برای شروع به نوشتن کردن.روی ماه همه دوستان رو میبوسم.
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۸۸ ساعت 23:51 توسط
در مونترال کاناداییم..زمانی مثل بقیه در جستجوی تجربیات و حرفهای گفته و نگفته بودیم..دغدغه هایمان مانند شما بود..شما که این روزها قصد ترک خانه کرده اید..روایت ها و دلمشغولی هایمان در این وبلاگ به مانند دفتر خاطرات کودکی، محلی میشود تا بعدها با مرور آن لبخندی هر چند کمرنگ بر لبانمان بنشیند... با ما در این راه همراه باشید دوستان عزیز